تونی سالها با ربکا ازدواج کرده است. همسران صاحب باغی هستند که برای تجارت در هتل تهیه شده است. هر روز میهمانان مختلفی در خانه مهمان ظاهر می شوند و از این که یک ازدواج خانوادگی شاد چقدر در چنین مدت زمانی کوتاه می تواند شگفت زده شود ، شگفت زده می شوند. هنگامی که شوهر پرونده های کاغذ را جمع می کند ، شلوار او به خواسته های همسر کمک می کند. یک زن بلافاصله به هرگونه سؤال پاسخ می دهد ، بر رفاه مهمانان نظارت می کند و عملکرد پرسنل اختصاصی را نظارت می کند. به لطف ماهیت نور ، یک بلوند بالغ هیچ گونه سازش پیدا نمی کند ، اما در 40 سال ممکن است چیزی تغییر کند: زندگی شیطانی جدید من باید از رنگ ها و خاطرات غنی اشباع عکس دخترای کون گنده شود ، از آنجا که قلب من در سینه های من حباب می شود ، با خارش مداوم بین پاهایم ، تصاویر مستهجن در چشم های من ظاهر می شود. صاحبان هتل در حومه شهر اسرار و شگفتی های خاص خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.