دختری زیبا و باریک در بیکینی کنار استخر در حال استراحت بود و وقتی ههه تصمیم گرفت به او بپیوندد ، کودک بلافاصله آنچه را که واقعاً می خواست فهمید و از شخص عزیز خواست که ضد آفتاب را بر روی بدن خود بگذارد. هاهال که در همین نزدیکی غذا خورده بود ، به سمت کلیسا رانده شد و هنگامی که کودک شورت خود را برداشته و پاهای خود را باز کرد ، آقا = مذکر یک تیغه را بیرون آورد و تصاویر سکس زن و شوهر به آرامی آن را داخل سینه گاو عزادار وارد کرد. جوجه ضرب المثلی مدت طولانی است که در خیابان چنین اوقات خوشایندی نداشته است ، بنابراین او تصمیم می گیرد که در آنجا متوقف نشود ، چه رسد به شینیک خوش شانس.