برخورد مهیج بین استاد رودریگز و دانشجوی رابطه جنسی وی ، میخائیل مندز ، که عمدا یک فرد متاهل را اغوا کرده و زن محبوب او شد. روابط بین عاشقان دروغ را تحمل نمی کند ، اخلاص احساسات همیشه در برابر رسانه برانگیخته می شود ، بنابراین در لحظه برقراری هر کلمه مانند موسیقی شیرین از لبان آنها جاری می شود ، شما می خواهید با عصبانیت عاشقانه بشنوید. این مرد همسر خود را برای یک انگیزه جوان ترک کرد و وقتی وارد شد در چهره ای درخشان دیده شد ، گرفتار شهوانی شد ، اما قبل از اینکه درگیر رابطه جنسی ممنوعه شود ، انگشتر را به زن داد. اعلامیه های عشق به گوشهای حساس میکلای مندس رسید ، و پس از آن او با اعتراف مساوی پاسخ داد. تختخواب در اتاق خواب با لرزش شروع به راه رفتن کرد. پروفسور رودریگز بی مهربانانه پرتگاه را بین ران های آبدار زیبایی صاف کرد و لب هایش را درون جوانه مکید ، که یک ناله خزنده اسراف و فریاد بلند بود. عکس لختی بکن بکن از چنین مقدمه ای ، دانش آموز به شدت هیجان زده شد و او مجبور شد آب نبات شیرین سگ خود را با زبان خود فشار دهد تا هنگام ورود به سینه خیس او آرام آرام نیاید. این آخرین خاطرات یک مرد است که با سرعت کامل در یک درخت رانندگی می کند ، زیرا یک احساس صادقانه برای یک شیطان جوان یک بار ذهنش را درک می کرد!