بدون توضیحات واضح ، آنها برای کل تابستان توسط والدین خود از هم جدا شدند ، در اردوگاه های مختلف پیشگام و بدون دسترسی به اینترنت و شبکه محبوس بودند و اجداد نیز آزمایش واقعی را برای آنلی و لولا ترتیب دادند. دختران کوچک ناامید نمی شدند ، هر کدام محکم به وفاداری دوست پسر خود اعتقاد داشتند و در حالی که پسران بر روی بدن خود متمرکز بودند ، سواره نظام لزبین را دوخته بودند! شبها ، زنان جوان همان رؤیای شهوانی را داشتند ، جایی که آنها دوباره با هم بودند ، بوسیدند روی تخت سفید برفی ، بیدمشک او را با یک فشار گرانشی دو طرفه ، پاک کرد و در آخر عکس زنان با لباس سکسی شیرین به پایان رسید و قطعات پاره شده را از رنگ چاک دهنده پایین کشید. ممنوعیت صبحانه شورت های خیس به پوره ها می دهد ، دانش آموزان دیگر احمقانه مانند خرگوش ساعت کار می جنگیدند ، و آنلی و لولا مانند بیگانگان از یک کهکشان دیگر رفتار می کردند. بدن آنها هر روز آب میوه می ریخت ، آنها به طرز شگفت انگیزی زنانه می شدند و با نزدیک شدن جمعیت به سوء هاضمه عجیب در روح ظاهر می شد. سرانجام ، تابستان به پایان رسیده است ، توله های بلوند دوباره باید ملاقات کنند ، دریابند که خیالات هنگام جدایی چقدر واقع بینانه بودند ، آیا احساسات یکسان بودند ، آیا می توانند با استفاده از یک دیلدو دو سر ، هماهنگ به پایان برسند ، در آغوش سعادت کتک بزنند ؟؟؟