بنوبول استیون همانطور که خوانندگان می دانند از داغترین گوشه ایالات متحده به یک قدرت اروپایی ، در مجارستان پرواز می کند ، اما سرمایه داری نیست ، که مخصوصاً در شب های زمستان سرد است. مرد ضعیف شروع به فریاد زدن کرد که کلم را بر خلاف پس زمینه کربن دیسک آسا دریافت نکرده و تخم ها شروع به یخ زدایی از سرما به سیب آدم کردند ، به طوری که شومینه برقی شیرین مجارستانی آبی فرانسوی روشن شد. وسایل گرمایشی بلافاصله اتاق را از گرما پر کرده و فضایی رمانتیک ایجاد می کنند ، اما ، افسوس که این انرژی آمریکایی ها را به حالت عادی برگرداند. قدرت اروپا مجبور بود سیستم یک رویداد صمیمی را تحت کنترل خودش بگیرد! این زن کلاه را از سر خود دور کرد ، بندهای سفید برفی را باز نکرد ، بلوز را برداشته و در زیر آن دو دایره سمت راست سینه ها فرسوده شد ، شلوار جینش افتاد و مابقی با جوراب روی آن قرار گرفت. استفان با الهام از استریپتیز تصور کرد آزار و اذیت جنسی و اجبار در این نیروی بیگانه بیهوده خواهد بود زیرا رفتن زن به لباس های صمیمی به راحتی چهل راحتی در عکس سکسی زنان عربی آن زمان بود که زن 40 لباس داشت. هوا در اتاق با احساسات می درخشید ، حجاب آرزوها به آرامی در حال سیگار کشیدن در قلب عاشقان است ، لرزش ها به آرامی خون جوش را از وجد می آیند. ناز آبی فرشته باعث می شود استفان قبل از از بین رفتن احساس خلط کند ، او را با درد در ناحیه قفسه سینه خفه می کند و مانند مجرای آتشفشانی از مجرای ادرار انزال می کند!