عصر ، هالی کامینگز بلوند به خاطر می آورد که فراموش کرده است که در فروشگاه بخرد و از خانه خارج شود ، اما بعد از چند قدم ، هوشیاری خود را از دست داد. یک آمریکایی از یک پایگاه مرطوب چیزی بیدار شد و یک تنگی ناخوشایند به بینی او وارد شد ، اما این بزرگترین مشکل نبود. بدن از پشت خنک می شود ، تسمه های آهنی آهنگ های کاترپیلار ، که به عنوان نوعی دستگاه شکنجه طراحی شده است ، به پشت فشار می یابد ، اندام هایی که توسط بانداژ مهار شده اند ، و احساس سوزش غیرقابل اجتناب در قفسه سینه وجود داشت. اسیر چشم آبی سرش را بلند کرد و دید که بیدمشک در محل اتصال بدن توسط باندهای کشسان قوی کشیده می شود و فرار از خون را از کوههای شیر غیرممکن می کند و یک هیولا با شلاق با شلاق در دستان خود در نزدیکی پاهایش ایستاده است. این مرد غریبه کودک را روی اندام کودک سیلی زد و ضربات را بدون هیچ تلاشی تکرار کرد و دخترک را به حالت وحشتناکی کشاند ، او با درد کاملاً سرد بود و انتظار داشت پایان دردناک اوضاع زندگی او باشد. سادیست مرد ، کتک خورد ، دست از بطری روغن گرفت ، سینه هایش را پاک کرد و شروع به ماساژ کرد به طوری که خون درون بدن او از گرمای منتقل شده به او جوش می آید. فقیر هیلی کامینگز در بالای سرش فریاد زد ، اما مثل صدای سر و صدای این خیابان وحشی بود و کسی نشنید که اتومبیل غرش کند. او و این روانپزشک تنها افراد جمع کننده عکس زیباترین زن سکسی بودند و او تصمیم گرفت تا با عصای دختر کوچک انحراف کمی ایجاد کند!