فاحشه کثیف و دارای رونق فراوان ، آنجلیکا هارت بی حسی است ، نمی تواند با پنومونی مقابله کند ، جراح مردان را مانند دستکش تغییر می دهد و در هنگام استراحت خودارضایی می کند. اسلورا در حال کار بر روی الاغ خود است ، حساسیت جلویی از قبل ناپدید شده است! عزیز به پنجره نزدیک می شود ، به یاد می آورد که چطور او در تصاویر سکسی زنان عربی آنجا کباب شده بود ، روی میز نشست و جوراب شلواری را در آن جای داد ، جایی که به طرز وحشیانه ای پاره شده بود. در چنین فرسودگی اخلاقی ، زن جوان گرفتار یک همسایه سیاه پوست می شود که به گردن همسایه می رسد که به انگشت خود رسیده است و عجله می کند که یک مقعد نیککا را لیس کند زیرا یک انگشت می تواند به جای آن دو اسلحه قوی به اسلحه سیاه خود ببندد.