بیگ جو آمد تا تام زیبا را ببیند و با آنها در سالهای جوان مرتکب اعمال تاریک و کثیفی شد که خلاف قانون و اخلاق بود. در این عمارت هیچ رفیقی وجود نداشت ، او به همراه روسپی ها برای بازی در قایق خود را تنظیم کرد ، اما همسر زیبا و جذاب او مارتینا به تنهایی روی پله ها نشست. یک زن میانسال مانند یک دانش آموز به نظر می رسید ، لباس های گران قیمت و بدن خوش ساخت او را مقاومت ناپذیر می کرد و زیبایی طبیعی خود را به محبوب ترین زن دنیا تغییر می داد. "چنین موجودی زیبا وقتی همسرش تختخواب های مختلفی را بدست آورد ، نباید ناراحت باشد!" با اندیشه مهمان ، او با تعارف ، گرمی ملایم و سخنان مهربان ، دوباره به مارتین اطمینان داد. جو اثر انفجار بمبی بر روی بلوند داشت که باعث باز شدن لباس داخلی آن شد ، قلب زن زوزه زد ، معده او مانند جهنم از شهوت شروع به سوزش کرد ، سینه های او سنگین شد و نوک عکس سکسی زن های خارجی سینه های او مانند شمع های درخشان شروع به سوزاندن کرد. آیا قدرت جنایی می تواند از تحریک جنگ با قلاب جلوگیری کند؟