اخیراً وارد سال اول Uni شدیم. ما من و دوست دوران کودکی ام هستیم. ما همیشه در کنار هم قرار می گیریم ، حتی دخترهایی که با آنها دوست هستیم. به نوعی بعد از سخنرانی ها تصمیم گرفتیم پیتزای خوبی برای همه تهیه کنیم. هیچ کس در خانه نبود و تنش غیرقابل پیش بینی بود. در آشپزخانه نشستیم و پیتزا خوردیم. اما دختر من چنین سینه های خوشمزه ای دارد ، من نتوانستم تحملش کنم و شروع به فشردن آن کردم. برای او جالب و لذت بخش به نظر می رسید. از آنجا که آشپزخانه بی دست و پا بود ، به اتاق خواب و داخل تختخواب رفتیم. در آنجا ، دوستم و دختر دوم بسیار فروتن و بسیار خجالتی بودند. اما چه کاری می خواهم انجام دهم. معمولاً دخترم را لباش می کنم و اجازه می دهم گربه اش را اذیت کند. می بینم ، زوج دوم بعد از ما دوباره می گوید این باعث ناراحتی من شد. من اجازه می دهم کودک من انفرادی. باید بگویم که او بهترین است. خوب ، پس از آن آغاز شد. ما با عکس زنان سکسی چاق یک دوست عقب هستیم و بالای هیپ ها ، با اعضای در سوراخ ها ، و پرش می کنیم ، چه کسی بهترین است. وزوز باور نکردنی است!