دو دانشجوی کوشش یک شرکت پزشکی ، کارت های کازینو را با سکس عکس زن یک تازه وارد جوان ، نه چندان دور از سال اول ، شروع کردند. همه چیز کاملاً بی گناه است ، آنها فقط شرط را وضع می کنند: هر کس از دست بدهد ، تانیا آشکار می شود! کودک بی گناه ناز! او در شوک است! از این گذشته ، او واقعاً ... باکره است! کلاهبرداران از چنین بیانیه ای متحیر شدند ، اما علاقه زیاد شد و تماس گیرنده از همان خوابگاه ، متخصص زنان و زایمان با خوشحالی گفت: دختر یک کل است! خوب ، مردان خوش شانس ، بسیار بزرگ هستند ، زیرا تانوشا قبلاً تصمیم گرفته بود از خودشان بگذارد: آنها نبودند ، آنها متفاوت بودند ، اما هیچ یک از اینها نبود! هیجان زده او گربه فعلی خود را زیر اعضای داغ جابجا کرد. از چنین خوشبختی او با طمع و بدحجابی گوشت متورم رفقای دیوانه وار ، با آمادگی بی تجربه ، نفوذ به سر ، متورم با شهوت غیرقابل کنترل ، متورم در گلو شد و دهانش را باز کرد تا منتظر یک دیک ضخیم باشد که مجدداً آن را دریافت کند. او از بینی شدید خنجر خورد ، پیچ خورده ، و بیدمشک او را با بسیاری از آب معطرهای معطر آغشته به سر خورد. او یک درس ، شاید مهمترین درس زندگی را گرفت ، که خودش متوجه شد که حرفه واقعی او یک روسپی محبت آمیز و غیرقابل توصیف است.