پول تمام شد و ناتاشا نمی دانست چه باید بکند. با آه ، زن فهمید که تنها یک راه برای او وجود دارد - برای بدست آوردن مقدار مورد نیاز با بدن. بیرون رفت و از خیابان پایین رفت. لازم نیست مدت طولانی صبر کنم - مرد به دختر نزدیک شد و شروع به معرفی او کرد. ناتاشا بلافاصله در مورد مشکلاتش به میشا گفت. او لبخند زد و صد روپیه را برای یک درگیری کوچک پیشنهاد داد. ناتاشا خوشحال شد و بعد از مدتی این زوج از میشا دیدن کردند. دخترک به رختخواب بالا رفت و مرد جوان منتظر شد تا او را خاموش کند. او بلافاصله به شغل خود رسید - شلوار جین دختر کوچک را برداشت و شروع به زدن الاغ دختر الاستیک او کرد. خیلی زود ناتاشا بدون لباس زیر بود. با فهمیدن زمان رسیدن به مشاغل ، زن شروع به خنثی کردن میشا کرد. او شلوار جین خود را بیرون آورد و او جلوی او زانو زد و لب هایش را به سمت خروس که بلند می کرد فشرد. او شروع به توجه به هزینه های خود کرد. ناتاشا هنوز خیلی زنان سکسی عکس با استعداد نیست ، اما او خیلی تلاش کرد. میشا از تانیا تحت تأثیر قرار نگرفت - واضح بود كه متخصصانی كه او اغلب در آن خدمت می كرد بسیار خوب عمل می كرد. میشا برای اینکه ناتاشا در این بازی بنشیند و شروع به کار فعال کند ، ژست گرفت. دخترک بلافاصله از خواب بلند شد و غفلت را زین کرد. پسر شروع به حرکت کرد و فراموش نکرد که بدن جوان را با دستان شرم آورش به دست می گیرد - او آن زن جوان را می خواست. ناتاشا چاره ای جز تکان دادن او و به تصویر کشیدن کنجکاوی نداشت. کار سختی نبود - آن مرد بد نبود و خروس او بزرگ بود. به زودی میشا می خواست به موقعیتی فعال تر برسد - او ناتاشا را در كنار خود قرار داد و در آنجا مستقر شد. در اینجا زن احساس جدیدی برای او تجربه کرد - به نظر می رسید که کل آن مرد جوان به لوزه هایش رسیده است. در همین حال ، این مرد از هم پاشید - او شروع به آزمایش با پوزها کرد. معلوم شد که یک تختخواب کوچک به دنبال امکان انجام این کار است! سرعت و فشار میشا شروع به افزایش کرد - به نظر می رسید پسر به فینال راه پیدا کرده است. ناتاشا نه از ضرورت ، بلکه از روی لذت گریه کرد. اما به محض اینکه عصبانی شد ، مرد به خشونت ختم شد. خیلی خوشحال ، ناتاشا پول را گرفت و حالا فکر کرد که قصد دارد دوباره در خیابان عکس بگیرد - او نتوانست خیلی راحت درآمد کسب کند ...