پس از یک مهمانی در باشگاه ، یک مرد خنده دار لاغر در یک اتاق عجیب از خواب بیدار می شود که مانیتورهای بزرگ به جای دیوارها تصویر زنی با موهای تیره را با لباس های لاتکس پخش می کنند. فانوس دریایی شیطان به اسیر دستور می دهد اگر بخواهد عکس لختی بکن بکن از دام خارج شود ، روند شکنجه را آغاز کند و از ادامه قفل شدن از غذا خسته نشود. بنده مطیع از دستورالعمل های زن جوانی که با احترام خود حدس می زند ، پیروی می کند ، اما او نمی خواهد ویمپ بیش از حد از خود جبران کند ، بنابراین او در اتاق ظاهر می شود تا با دست خود شکنجه بازجویی خود را انجام دهد. البته جلوگیری از دسترسی اکسیژن به سر ، عود مجدد آن است. این کافی نیست که فرد شرور ذهن بیمار را تکمیل کند ، او زندانی را با انگشتان دست خود در رکتوم گرفتار می کند ، اندازه های مختلف اسید فولیک را داخل مقعد می گذارد و سپس آنها را کاملاً در یک کیسه لاتکس می پوشاند ، که از آن فقط قطعات عاشقانه نعوظ وی برجسته می شود. اما به جای پاک کردن انگشت بیست و یک غریبه قفل شده ، یک زن بیدمشک خود را با یک شاخه پروتز چکش می کند و همزمان اسیر یک زندانی شیشاک و به نوعی روشن کردن تلخی تحقیر می شود.