در دوران بلوغ ، زندگی ناجوانمردانه مارشا می به جهنم تبدیل شد زیرا همكاران از قدردانی از دختر كوچك به خاطر بكارت خود متوقف شدند و بچه ها شروع به اجتناب از او كردند ، و ورودی مهمانی دختر سرگرمكن بسته شد. پس از ناامیدی دیگری ، عیار به خانه آمد تا از او نصیحتی بخواهد که نتوانست به مادرش بدهد. یک زن باتجربه ، کوری چیس ، درباره مکان مادر خدای خود چیزهای زیادی می دانست و پیشنهاد کرد که روزی با یک سؤال مشابه به وی مراجعه کند. این زن می دانست که او برای چنین شرایطی آماده است - وی حرفه ای ژان شان لالز را برای کمک به فشار و ناامنی پوره صدا کرد. نوع جدید تیلتوهای غول پیکر ، تیلتوهای نرم دو طرفه ، ویبراتورهای مینیاتوری ، اسباب بازیهای جنسی استاندارد برای سوراخهای معمولی و دستبندهای مقعد برای سوراخهای عکس سکسی زنانچاق مقعد باریک - انواع اندامهای پروتز پر شده به لبه. مارشا می ترسید که با کلیک غیرقابل دستی خود مونتاژ کند ، قطر آن بزرگتر از اندازه سوراخ او بود. الهه در زمان مناسب خود را صید می کند و با کوچکترین عضو دختر الهه شروع می کند و سرانجام با عضوی خمیده ، داغ و اسپرم پایان یافته شان لالز خاتمه می یابد.