قاعده شدید حنا به همه دوستانش می گوید ، که ممکن است با حسادت خفه شوند ، در مکانی کار می کند که نمی تواند بیرون برود ، زنان منحصراً کار می کنند ، فقط در جائی که مردان ممنوع هستند. در حقیقت ، این عروسک از یک اقامتگاه خارجی برگشت که در آن او دوست دختر رئیس ثروتمند بود و او را برای چند روز لعنت کرد. طی داستانی دروغین تلفنی درباره زندگی وی ، مردی جوان ، قوی ، جاه طلب و متناسب در اتاق ظاهر می شود که دائماً سر کارگر استخدام شده را فشرده می کند ، جلوی جلوی خود را می کوبد و دلبر شیطان را می بوسد. فریبکار در حالی که قدم می عکس سکس زن و مرد لخت زد شروع به رونمایی از اسطوره ها کرد ، یک همکار از جناح دیگر به استراحت رسید و حالا دیگر وقت تلف کردن با تلفن نداشت ، به طور کلی سیاست ضد دینی شروع به ایجاد هیاهو کرد اما استاد خانه شروع به گفتن این دروغ کردند. پسر شجاع شلوار خود را باز نکرد ، ضایعاتش را برای لوزه ها بیرون آورد ، والی را بر گلوی خود انداخت و شروع به تماشای واکنش او کرد ، همانطور که می دانید با اجباری روی سارقین کار می کند. پس از چنین تمهیداتی ، هانا برای قانع كردن دوست خود باید به چیزی جالب توجه بپردازد كه در طی مکالمه تلفنی آنها به کسی شیر نمی خورند ، و باید افسانه ای درباره از دست دادن تمامیت مقعد حک کنند.