مبارک بعد از یک شب طوفانی کوچک ، پائولینای عزیز شروع به تمیز کردن آشپزخانه محبوب خود با چشمان عاشقانه کرد ، جایی که روز گذشته چیزی غیر عادی و جالب اتفاق افتاد ، افکار پیچیده شدند. دیروز ، او با دوست پسر جدیدش حملات زیادی را به اینجا آغاز کرد ، هنگام صبح که از رختخواب خارج شد ، پاهای او لرزید و ارگاسم نادری که واژن او را سوراخ کرده بود توهین های غیر قابل مقایسه با او ترتیب می داد. او یک قارچ لاستیکی را بر روی شانه ها و گونه های خود قرار داد ، که قبل از شروع کار او را خوشحال کرد. زیبایی پائولینا به محض شستشوی بزاق دهان ، طعم ترشحات خود را فوراً حس کرد ، او آن را قورت داد و خواست که آن را به دوستش برگرداند ، اما او او را روی عكس سكسى خارجى میز خم کرد و لب های نرم او را به الاغش فرو کرد. از فرض شفاهی ، روده دوباره شروع به گریه کرد ، حباب با رنج دلپذیر ، که مانند طوفان در تمام بدن پخش شده است. این مرد روغن آفتابگردان را که زیر دست او بود ، گرفت ، کلیه ها را با این عصاره مایع پاک کرد و با انگشتان دست خود شروع به بیرون کشیدن مقعد خود کرد ، از نظر روحی آماده رابطه جنسی مقعد با دختر خود شد تا آن سوءاستفاده غیرقابل مقایسه ای را که دیروز انجام می شد تکرار کند ...