بهترین دانش آموز تایلر موظف بود با دو دختر كوچك كه بسیار ناآشنا بودند برخورد كند. سوادآموزی برای کلاس های اضافی کتاب هایی را به دانشگاه می آورد ، با نگاه مهم به صندلی می نشست و لنزهای ضخیم شیشه های او را از طریق تلفن جستجو می کرد ، و شروع به انتظار برای خبرهایی می کرد که از کرم نخ ریسی می آیند. تراژدی های زشت خیلی دیر است ، یا دقیق تر آنها نمی خواهند گرانیت علم را بفهمند و تصمیم می گیرند وقت گرانبهای خود را صرف خوشایندترین چیزها کنند ، برای مثال رابطه جنسی لزبین. لکسی بل با عنبر رائین سرگرم کننده بود ، در حالی که دوستش عکسهای سکسی زنان به فکر بی حرمتی جهانی تر بود. از نظر اخلاقی ، فرصت تمرکز را از دست می دهد. جای تایلر مثل هر عزیزم کوچک بازیگوش پسر دیگری بود که احتمالاً با دعوت وی به دیدار ، افسردگی را نشان نمی داد اما باهوش ترین پسر طولانی ترین عضویت را در بین پسران داشت. مرد فروتن از نظر ظاهری غیرمعمول نبود و با جنس مخالف تا حدودی ترسو بود اما وقتی شر شرور لکسی بل و عنبر رین شهوت حیوانات را در او برانگیخت ، او شروع به توصیف مناسب برای لذت بردن از سرگرمی با لباس های زیبا کرد.