کوتی دیانا از اسهال وحشت دارد و می ترسد حتی راز خود را با بهترین دوست خود ایانا ، که هر دو با معلم مدرسه خود ، ماما میشا همراه بودند ، به اشتراک بگذارد. ویژگی اصلی این امر این است که بلوند به دنبال ماجراهای الاغ خود بود و هنوز هم آنها را پیدا می کرد ، دشواری تحقق همان ماجراهای در جلسه BDSM. مدتها بود روی سکوها پشم زیبایی وجود داشت که داوطلب شد به این یا آن سازمان بپیوندد ، اما این تجمع برای او بد بود و بندهای مقعد چیزهای بدی را به وجود آورد ، بنابراین انتخاب بر عکس لختی زنان سکسی روی جامعه دوستداران ناشناس افتاد. یک باند چرمی روی بدن برهنه ، یک لباس مشکی و مات ، ماسک برای پوشاندن صورت و کفش های مورد نظر شخصی ، اما هر جامعه ای فقط پس از پرتاب باید به تیم های خود اجازه دهد. او نمی دانست که دایانا مجاز خواهد بود در یک دایره در میز کار خود حرکت کند ، اما این چندان ناراحت کننده نبود زیرا مجبور شد خواهر و برادر خود را مک کند ، که با شناسنامه روی کمر مشخص شده بود ، و در پشت سر او یک پدر بود که مولوی خود را از سنین جوانی از بلوند اسکروتوم ، نگهبان متیو به یاد می آورد. او اسپرم را روی لب های خود پایین آورد و دود آشامیدنی اش به کلبه جوان مشهور بود. بسیاری از دوستان دختران شاهد این قساوت ها بودند ، و اجساد باریک آنها بیشتر توسط دایانا و یونا در تابلو برای تفریح لزبین خریداری می شدند.