به طور غیرقابل توصیف ، یک زن سکسی در بیست سالگی خود ، ملانیا ممفیس ، پرده بکارت با لایه ای زیبا از گیاهان صمیمی بر روی دستگاه تناسلی زیبا داشت. او ممکن است این کار را از طریق رابطه جنسی مقعد یا سوء استفاده از گلو عمیق خود انجام داده باشد ، که در طی فوران شهوت رفقا ، کلاه تغییر کرده است. با این وجود ، جوجه در مقابل دوست پسر جدیدش رودریگو ظاهر شد ، زنی تمیز و جاه طلب که اجازه نمی داد قرمزی بین پاهای خود را به دهان بکشد زیرا درخشش به دلیل یک فیلم نازک نبود. پیروزی در مهبل لب ها را یخ می زند و زبان سعی می کند رطوبت را از بین ببرد ، اما همه بیهوده است. زیبایی ملانیا ممفیس یک مخروط اکراه را در دهان اسب خود می گیرد ، لب هایش از انزجار خسته می شود ، و تصاویر سکسی از زنان سوزش روی صورتش ظاهر می شود زیرا تصور نمی کرد چنین آبنبات بزرگ و بی مزه ای پر از مایع منی را به گونه اش ببخشد. پوسیدگی دروغ باکره در اطراف اتاق با غرش ها ، گریه ها و فحش دادن حقیقت تکرار می شود ، جایی که التاک رودریگو وارد طبیعت تنگ زنانه از طریق دستگاه تناسلی می شود ، اما این زن پس از شکستن باکره به اولین همسر جنسی خود با قدردانی نگاه می کند.