چه کسی صبح به ملاقات می رود و او عاقلانه عمل می کند؟ مطمئن نیستم که این چه معجزه ای است برای دیدن معجزه بلوند ما ، من صبح ساعت هشت صبح در خانه خود را زدم ، سیگار بخواهم ... صبح یک آدم معمولی چه می کند؟ درست است ، قیچی بتونی! بنابراین او به یک احمق بلوند نور داد ، آن مقدار دود فقط از بین رفت! او اهمیتی نمی عکس زن سکسی داد. او خروس خود را به لبهای مخملی پر از هیجان فرو برد - چرا که تنها عوضی ناله کرد ، خالی شد ، بنابراین اسپرم را از کلیتوریس هیجان زده به حلقه مسموم وصل کرد. سپس با چنگ زدن به خود ، تقریباً از درون دیک خود سوراخ کرد که از آن دختر خنده دار ما حتی شیرین تر و بلندتر ناله می کرد و با روشی بسیار هیجان زده ، شروع به لرزیدن او کرد ، تقریباً نمی فهمید: او کیست ، کجا ، چرا ، چرا! کودک خوشحال به طور مداوم تمام شد ، همه در عطر آب میوه های خود و هاله شهوت پوشیده شده بود. "حالا نوبت شماست که برای من تمام شود!" او در لب های دیوانه وار خود زمزمه کرد ، جلوی او تکیه داد و محکم دهان گرمش را که منتظر زیر عضو فولادی بود ، چرخاند. او دست خود را روی سر خود قرار داد و سرعت محكم را با شافت سر زیبا کنترل كرد. او مجبور به طولانی شدن مکیدن نبود - آن مرد تقریباً آماده بود: او با خشونت تمام شد و همه چهره خوشحالش را پاشید.