کسی که وارد دفتر ارشد فوری آن دو شد ، پیگیری طلاق وزیر داغ بود. این جانور قرمز رنگ گربه هایش را می چشاند ، قوطی هایش از نوک سینه های فسیلی به پالس می پرند ، صورتش تحریف شده توسط یک لبخند شاد و شهوت انگیز ، لبخندی روی مهبل که او را به یک زنبور سختکوش تبدیل می کند ، نه یک هواپیمای بدون سرنشین بیکار. خال کوبی به شکل تپانچه در قسمت تحتانی شکم ، مانند نکاتی برای رانندگی صندوق عقب به داخل این صندوقچه باز بین پاها ، دستگاه با موفقیت می چرخد. بدن لاغر و ورزشکار او مشکوک شتر را بر نمی انگیزد زیرا ممکن است این اسباب بازی حدس زده باشد که رئیس ها معمولاً چربی و دست و پا چلفتی هستند و این سگ مانند یک مار چابک و سریع است. دونا بوچ شایسته اعتبار پسری است که او را از نزول سریع متقاعد کرد ، او سه بار به عنوان مسلسل به پایان رسید ، بنابراین من توافق کردم که آشپزی را بنویسم و صیقل دهم تا زمانی که مایع منی از دهان من بیرون نیاید. در انتها یک خروس ماهیچه ای که یک مخروط را بیرون می آورد به شدت بیرون آمد ، درست در گلو بود ، عکس کردن زن سکسی بنابراین ، در کمال تعجب ، اشک موی قرمز قسمتی از اسپرم را بلعید و بقیه را روی سینه او پاشید و مالش داد. او پشیمان نشد ، اما رئیس را ملاقات نکرد - اگر در اولین روز کاری کیدالف را دید ، عصبانی می شود.