هنگام دیدار با یک همکلاسی سابق ، اوا آن یورش تمایل غیرقابل کنترل را احساس کرد ، اما هر بار از صمیمی بودن با مرد خوب طاس امتناع ورزید ، و در گذشته او یک نامه کلاسیک بود. دختر كوچك زيباي آن زمان نمي توانست سرگرمي با يك دانش آموز بزرگ داشته باشد ، اما زندگي هرگز نمي تواند دوباره و دوباره يكسان باشد. این جذابیت آنقدر زیبایی بزرگسالان را مجذوب خود کرد که او برای دیدن یک فن آمد و او را دعوت کرد که به جای چای در آشپزخانه به اتاق خواب برود. این زن فقط در صورت احساس عشق ، نیاز و نیاز ، مایل بود عزت خود را فدا کند. جورج به عنوان یک پیوند در رختخواب به پایان رسید و از نظر مردی که سالها در حال حرکت بود انتظار آزمایش پستان بزرگتر از آنچه انتظار می رفت ، داده شد. روابط دهانی ، رابطه جنسی زیبا ، اتمام عاطفی رهایی - این زوج در یک زمان این کارها را انجام دادند ، گویی تلاش می کنند به یکدیگر قدرت عشق شکسته را در قلب خود نشان عكس سكسى خارجى دهند.