مادر جسیکا یک روسپی بدبخت ، بی مهره ای است که تصمیم می گیرد از وجود فانی خود و بدون خانواده جلوگیری کند. اما پدر تصمیم گرفت دختر را مانند یک شاهزاده خانم واقعی بزرگ کند. او از پوست پوست صعود کرد تا آنچه را که سزاوار آن بود به زن بدهد. شکاف بزرگ شد و زنانه تر شد ، ظاهری خسته کننده داشت و شکل هایش شروع به ریختن ، گرد شدن و آب دهان پدرش می کرد. این پوشه سعی داشت افکار بد را از او دور تصاویر سکسی زنان خوشگل کند ، اما به نظر می رسید زیبایی می خواهد او را به تحریک برانگیزد. یک بار ، پس از یک روز سخت ، پدر وارد خانه شد ، جایی که یک گرگ و میش عاشقانه در آن ایستاده بود ، عطر بخور احساس می شود ، موسیقی آرامش بخش پخش می شد و دختر با پارچه ای فیروزه ای خوشحال روی تخت دراز کشیده بود. عضو آن مرد بلافاصله متورم شد و توده ای از گلوی او چرخید و در تخم های او درد ظاهر شد. یک کوکت جذاب منتظر دوست پسرش نمی شود ، استمناء نمی کند ، لباس زیر توری روی او اختیاری نیست. عوضی عمداً با تنها پسر عموی خود برای سرگرمی دلپذیر آماده شد. کیتی شگفت انگیز بابا را روی شانه ها روی تخت کشید ، به طرف او چرخید و باسن شیب دار خود را به تپه متورم لباس زیرش فشار داد. سینه داغ با شهوت دیده می شد و پدر نیز از ترفندهای حیرت انگیز دخترش شروع می شد ، بنابراین محرک با ایده زن خردمندی که مراقبت می کرد به درستی احساس می شد. یک دختر ، پدر تصمیم گرفت دوباره سلیقه زن را امتحان کند ، و به این فکر نکند که همه جنس عادلانه را به عنوان زاغه براند ، این مادر او بود.