هوبی یک شرکت کامل را به نوئل ایستون نوشت. آن مرد واقعاً می خواست به نیمی از مشاغل بپیوندد ، درآمد برای خانواده بیاورد و تصمیمات آگاهانه ای بگیرد. جوجه متکبر نیمی از کارمندان را گریخت ، حتی جنیفر وایت ، کارمند بسیار صبوری را که از زمان افتتاح این سازمان مانند پدر کارلو در حال شخم زدن رئیس بود شکنجه کرد. یک تاجر وفادار نامه استعفای خود را به رئیس خود داد ، اما کاملاً تمایلی به پذیرش نامه ای نداشت زیرا زنان نه تنها با یک معاون به رئیس کمک می کردند بلکه مانند دوستداران لزبین می خوابیدند. وداع کونیلینگوس آخرین راه حل این مدیر بود که نتوانست تصور کند شوهرش پس از ناهار به دفتر خود در حال تصاویر سکسی زنان عربی شلیک بود تا از اوراق فراموش شده شکایت کند. باران راینر شگفت زده خواهد شد که ببیند خانم چگونه کلاه را برای یک دختر دیگر می کشد! اما آیا این یک تعجب دلپذیر خواهد بود یا یک نفرین جهانی؟