در ابتدا به نظر می رسد که این دو دختر کوچک در قسمت تاریک ایستاده اند و سعی در اجرای مراسم اسارت دارند اما بعد همه چیز مشخص می شود - منحرفان در جلسات BDSM خود کمی بازی کردند. شمع های سوزاننده در همه جا می سوزند ، یک دختر کوچک برهنه با برآمدگی های زیبایی که به یک میز گره خورده است ، یک زن خانه دار چربی که شمع عکسهای زنان سکسی های ذوب شده را روی آن می ریزد ، پوست را بر روی تورم ، پوست قرمز ، بی رحمانه ، غیر سازنده می شکند. شمع ها بین الاغ بلوند و لبی در داخل عصا قرار می گیرند ، که به شدت روشن می سوزند ، پوست کم رنگ او را می سوزاند و همین باعث می شود دختر کوچک بلند و گیج شود ، بدون اینکه بخواهد این دستمال ها به زمین بسوزد. اما بعد از انجام چنین شوخی هایی ، دختر با موهای صورتی آتش می گیرد تا اینکه او یک داستان افسانه ای را که مدت ها پیش در مورد ورود نیروهای تاریک نوشته شده بود به دوست خود بخواند. اگر دوست دختر خود را با شمع های پارافین لعنتی کنید ، او قاطعانه معتقد است که ورود اوقاف به زمین می افتد ، مشخص نیست که کدام یک از این خانم ها دیوانه هستند - جوجه ای با کتاب در دست یا جوجه ای با شمع در لیوان و گربه اش؟