همه چیز در زندان تابع قوانین خاص خود است ، هیچ کس نمی تواند شرایط را برای جردن یوئن شکر دیکته کند ، فقط یک شورشی نیککا می تواند به هر طریقی در قفس خود سکوت کند و خواستار دیدار با رهبر است. مردی خشن و با چهره سیاه به زن پاهای بلند حمله کرد که با یک کلوپ در دستش ظاهر شد ، تهدید کرد که به یک پسر دودی برخورد می کند ، مانند یک پیشکسوت در قفس خود آویزان شد و با وعده های عصبانی شروع به پاشش کرد. یكی از تهدیدها ، تمایل به گرم كردن زن جوان با فلفل سیاه قوی خود ، بیخوابی خودباوری است كه قاطعانه معتقد است كه بلوند می تواند تا به حال غش وخم شود. در زندان غریبه کافی وجود دارد ، اما زن با لباس محافظ به نوعی احساس ناامنی می کند ، به چشمان سوزناک غول جنسی سیاه نگاه کرد و داوطلب شد تا به این باشگاه نشان دهد که دختر بد قول داده است خودش را داشته باشد! بین ساقه ها ، یک طبیعت اغراق شده شکلات ظاهر می شود ، ضخیم ، قوی ، از نعوظ و لرزان مانند رفقای سفید. سرپرست با خجالت مواجه شد - تسلیم یک باشگاه با کمک ترفندهای مطرح شده یا ترتیب دادن یک زندانی برای گرفتن یک زندانی در فاحشه؟ فولاد سرد به سمت پهلو پرواز می کند ، دهان کارمند آلت تناسلی خزندگان را به خود جلب می کند ، زبان میل عکس سگسی زنان زندانی را سرکوب می کند و او آرام می شود و از لذت بردن از پاکت های قند ایوانا که به طور موثر مکش می کند لذت می برد. به زودی کارگر زندان دیگری به کشتی می پیوندد.