سرگ وقتی با دوست دختر نوح میلکین تماس گرفته با کریس صحبت می کرد. ملااتو با تلفن گریه کرد و از دوست پسر سابق که به سرعت در حال قطع رابطه بود شکایت کرد. بدترین چیز در حال ریختن تصاویر سکسی زنان دوجنسه اشک بود ، بنابراین یکی از دوستان پیشنهاد کرد این چیز را از بین ببرید ، با هم تفریح کنید و کسی را پیدا کنید که جایگزین گربه فراری شود. آمازون مجذوب بی سر و صدا به صحبت های مارپیچی ریش گوش می داد و بیشتر در خاطره ها غوطه ور می شد ، زیرا سر که دست دختر خود را روی خروس خود گذاشت. در یک خلسه ، نوح غلافها را گرفت و با لبهایش به آن رسید ، سپس کریس فیلم شکلات را در دهانش گیر داد. این دو مؤمن رستاخیز زیبایی افسرده را بسیار درخشان انجام دادند.