همسران ماریو و سیلویا همیشه عاشق بازی هایی هستند که در آنها در رابطه جنسی شرکت می کنند. امروز ، ماریو یک پدر سختگیر بود که خدمتکار شیطان خود سیلویا را به دلیل انجام درست وظایفش مجازات نکرد. همسرم روی تخت دراز کشیده بود و از پاها زوزه می زد - می دانست زنان بد همیشه مجازات می شوند. او از پدرش التماس کرد که او را فریب ندهد ، برای همین قول داد که از او اطاعت کند. اما ماریو او را بی رحمانه قطع کرد ، چندین بار باسنش را سیلی زد و او به کار خود ادامه داد. سیلویا دروغ گفت ، در سینه احساس عکس سکس زن و مرد لخت کرد که عضوی از همسرش است و خوشحال است - زیرا هیچ کس او را دوست ندارد ، به جز شوهرش. از زیر پلکهای نیمه بسته ، او به شریک زندگی خود نگاه کرد - او این کار را با تمام چکش خود ادامه داد. ناگهان فرد ایستاد و با احتیاط از مهبل سیلویا بیرون کشید. همسرش با سؤال به او نگاه كرد ، اما او با دستور ناخوشايند دستور داد كه حركت نكند. شریک زندگی به جز پاها یخ زد و از پدرش بازجویی کرد. ماریو به سختی به سیلویا نگاه کرد و گفت که امروز خدمتکار وی به ویژه مجازات شدید می شود. پس از آن ، به آرامی و بدون روانکاری ، او همسر خود را با دوست خود در الاغ معرفی کرد. او دیگر ناله نکرد ، اما فریاد کشید - بازی مانند این او را حتی اگرچه کمی دردناک کرده بود ، هیجان زده کرد. سیلویا چشمانش را بست و روی احساسات متمرکز شد - یکی از اعضای شوهرش الاغ خود را پاره کرد ، اما این درد بسیار شیرین بود. او شروع به ماساژ کلیتوریس کرد ، اما ماریو او را از این کار منع کرد. او به خدمتکار شیطان نگاه کرد و با مزخرف تند حرکت کرد. سیلویا قبلاً انجام شده بود و ماریو همچنان به تعقیب و گریز ادامه داد. سرانجام حرکات شوهرش شتاب گرفت و گوشت وی تنش شد. مرد با صدای بلند فریاد زد ، چشمانش را بست و سرانجام سیلویا یک نبض را احساس کرد - ماریو وحشت کرد ، لرزید ، فریاد زد و همسرش را روی الاغ تمام کرد.