این دو جوان تمام روز از بازی کردن در رایانه خسته شده بودند ، بنابراین تصمیم گرفتند که روسپی شوند. یک بلوند جوان و زیبا آمد ، او با تکبر و بدبینی خاصی عکس زنان با لباس سکسی متمایز شد. قبل از اینکه خودش را به این افراد تکه تکه کند ، روی مبل نشست و یک سیگار را روشن کرد و شروع به توضیح آنچه می خواستند کرد. بچه ها مشتاقانه همه خیالات جنسی خود را به او گفتند. پس از گوش دادن دقیق ، روسپی روی مبل دراز کشید و کاملاً تسلیم قدرت مراجعینش شد. بچه ها گربه او را لیسیدند و نوبت خود را گرفتند ، سرانجام ، گدای گدای را در هر کجا که داشت پاره کرد.