یک زن بی خانمان در خانه مستقر شد که صاحب آن مورد توبیخ قرار گرفت ، او شروع به استفاده از صاحب آن مرحوم کرد ، دیوارهای گرافیتی را نقاشی کرد ، غذا را کتک زد ، خوک درست کرد و خودارضایی کرد و مجله های ناپسند را برای پسران بزرگسال جستجو کرد. کوچ عشایر خیابان جسی وقت نداشت که نه تنها فضای احاطه شده توسط سنگ آهک را خراب کند ، در غیر این صورت او محل اقامت مجلل را به یک خوک تبدیل کرد ، سایر افراد بی خانمان حتی نمی خواستند بینی خود را بر روی بوی وحشتناک و تلخ ادرار بگذارند. مظنون مظنون به دلیل نداشتن شواهد مربوطه در گزارش پلیس. وی دید که یک جسی خشمگین در خیابان های سرگردان است و بی سر و صدا از پشت در حالی که موجود زرد در حال استمناء بود ، وارد شد و سپس دلیل حضور او را در صحنه جنایت از وی سؤال کرد. این مرد با یک چوب لاستیکی در دست خود بازی می کرد و فرار از او ناامن و غیرممکن بود زیرا زانوهای که اکنون تمام شده روسپی بود به شدت لرزیدند ، ران هایشان درد می کرد. تنها چیزی که به سر احمقانه یک سرگردان می رسد این است که یک پلیس با آرام کردن کنجکاوی شجاع خود با یک شلخته ، یک محافظ را زیبا می کند و سپس عکس لختی بکن بکن دهانی پر از اسپرم به او می دهد!