شب در داستین شگفت انگیز بود - صبح دوست پسر سعی کرد همه چیز را به طور کامل ارائه دهد تا دوست دخترش مارشا مای احساس نارضایتی نکند. پس از بیدار شدن از خواب ، روسپی می خواست به رختخواب برگردد ، اما پسر مجبور شد برای کار عجله کند ، جایی که رئیس به او توصیه کرد که هرگز دیر نشود. دم عنکبوت تنها در یک صومعه عجیب و غریب ، جایی که هاهال به خودش اجازه می داد در خانه احساس کند ، باقی مانده است. من فراموش کردم که به پدرم در خانه هشدار بدهم. هتی برای خیس کردن گلویش به آشپزخانه رفت ، کیفش را محکم پر کرد و برای خالی کردن کیف خود عجله کرد. اینجاست که سرگرم کننده جالب برای سارق شروع شد: پدر با عوضی دستمال حریص را به دست گرفت ، زیبایی را با ظاهری زیبا به پایین کشید ، مادربزرگ را به زمین انداخت و او با عجله شروع به جمع آوری آنها کرد و قرقره خمیده خود را در معرض دید خود قرار داد. یک آلت تناسلی بزرگ سر خود را به پهلو عکس سکس زنان کون گنده دید ، رگه هایی که تنه انتهای آن را پوشانده ، تخم مرغ ها را محکم می کند ، و نشانه هیجان است. "اگر می خواهید عذرخواهی کنید ، ادرار کنید ، زباله ها را مکش کنید ، در غیر این صورت به زندان می روید! صاحب خانه دستان خود را روی باسن خود قرار داد. - هلا دریغ کرد ، زاغه؟ پدر ناراضی فرار کرد. "بیا ، من منتظر هستم."