"هی توت ، آیا من را دوست داری؟" - این سؤالی است که دو مرد در هنگام آوردن این گدای افتضاح به خانه خود پرسیده اند. در این شهر تفریحی ساحلی ، همه چیز بسیار ساده تر از شهرهای بزرگ و سرد سرکوب شده از اخلاق است ، جایی که جریان مردم و اتومبیل ها باعث ناامیدی و کسل کننده می شود. در اینجا ، همه چیز بسیار ساده است: جوجه نزد عمه اش رفت تا بررسی کند که آیا همه چیز با او خوب است یا خیر. دو رفیق که با اتومبیل زیبا از کنارشان می گذرند به سمت مقصد خود سوار می شوند. اما ، در طول راه ، آنها داوطلب شدند که همه چیز را گلزنی کنند و به خانه بروند. عیار به راحتی موافقت کرد و وقتی به جایی رسید ، عبارتی را بیان کرد که داستان را شروع می کند. چنین زاغه زیبایی نمی تواند کمک کند ، اما برای خوشحال کردن اردک ها ، آنها بلافاصله اعضای اضافی خود را وارد دروازه استقبال او کردند. و فاحشه با چنین آشنایی با دو پیچ ضخیم به یکباره خوشحال شد ، به گونه ای که گردنش را محکم پر کرد. بعد یه چیز غیرقابل تصور بود! در هر موقعیت ممکن ، در تمام سوراخ های داغ ، اعضای داغ را به سمت توپ ها سوار می کرد و فریاد غم و اندوه او را از هیجان غیرقابل کنترل کنترل عکس سکسی از زنان عرب می کرد و وقتی زمان فرا رسید که آنها اخراج شدند ، به نوبه خود ، بر چهره رضایت بخش خود با جریانهای متراکم از اسپرم معطر.