عروسک ناز در یک پذیرایی در سانانای محلی شغل پیدا کرد. اما غم و اندوه او هیچ محدودیتی نمی داند: برای یک هفته تمام او را از صبح تا عصر ایستاده است ، حتی یک مرد برهنه را حتی نمی بیند! سپس او تصمیم می گیرد وارد اتاق قفل شود و او اهمیتی نمی دهد که به نظر برسد ، اگر فقط تصاویر سکسی از زنان برای یک تیک باشد! دایی پیر طاس اکنون وقت خود را خریده و به سمت تغییر لباس می رود. پشت سرش پاک کرد. لیبرتین زیر قفلها خزید و شروع به بررسی او کرد! هنگامی که او متقاعد شد که همه چیز نظم دارد ، با اطمینان به سمت او رفت و فوراً او را بوسید! سپس او بلافاصله غرق شد و شروع به نوشتن یک برنزه عمیق کرد! شیطان پیر تصمیم گرفت که اکنون در قیمت گنجانده شده است ، و در عین حال ارزان تر ، بمبی اسپرم در گلوی او افتاد!