با خواندن یک داستان عشق ، استلا کاکس بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. کرل صندلی را خزید و دستان کمی عرق کرده اش را داخل گلدانش کرد تا هورمون های خشمگین را آرام کند. دارلینگ آنقدر از رضایت از خود غافلگیر شده بود که متوجه نشد که چگونه پرستون پارکر در اتاق خواب ظاهر می شود. دوست دختر در راهرو ایستاده بود و تحسین خودارضایی را تحسین می کرد ، که از آن جوراب های روی پاهای دوست دختر در ترشحات فشرده می شد و به همان اندازه بلع آرام بود. با دیدن یک تماشاگر خوشحال ، کنجکاوی بلافاصله شرم را پوشانده ، شروع به بهانهگیری کرد و سپس فهمید که این روند شروع به توصیف ناپذیر است. با وجود استلا در شورت ، او به چیزی فهمید که نمی توانست تکان بخورد - خوب است جذابیت تشنگی را مانند این مورد ضرب و شتم قرار دهید ، اما به هر حال کافی است عکس دخترای کون گنده آن را بپیمایید راهرو ، در غیر این صورت دیر یا زود شما سوسک خواهید شد.