زن جوانی در درگاه ایستاده بود و با یک نگاه عادت کرد که زیر شکمش می خورد: او چیزهای زیادی از این دست می دانست. لباس ابریشمی کوتاه نه عکس سکس زنان باهم تنها الگوهای مبهم نبود ، بلکه سفت شدن آنچه که پوشیده شده بود ، باعث جذاب تر و پر زرق و برق تر می شود. بدن او نوید خوشبختی را داد. "یکصد دلار در دو ساعت رابطه جنسی ..." - او حتی وقتی لب هایش را به گردنش انداخت ، حتی وقت نداشت که آن جمله را تمام کند. بوی پوست و عطر دلتنگی هایش را می چسباند ، و سینه ، شکم و پاهایش به آرامی و به نرمی زیر انگشتان می چسبید. انگشتانش از قسمت داخلی رانش در حال لغزیدن بود و او بلندتر و بلندتر بود ... آن را به سمت راست درب خم کرد ، روی فرش خم شد و از پشت وارد شد.