یک بار ، در خانه ای که او به آشپزخانه رفت و یک اتاق را اجاره کرد ، الکس مارینای خانه بعدی خود را در آنجا یافت. او مثل همیشه لباس راحتی عکس سکسی زنان عربی پوشیده بود که از زیر آن پاهای زیبا دیده می شد. الكس در كنار او نشست و گفتگوی سبكی بین آنها آغاز شد. مارینا لباس رختی خود را بیرون انداخت و از او خواست که وارد شود ، او چنین کرد ، ایستاد و دوستم را عمیق درون گربه اش سوار کرد. او با حرکت دادن الاغ ، شروع به نشستن روی یک عضو کرد و هر دو را لعنتی کرد. چرخید ، به چشمانش نگاه کرد و لبخند زد. او را به گردن گرفت و سیلی زد. سپس صورت خود را به طرف خود چرخاند و روی میز نشست. پاهایش را پهن کرد ، به آرنجهای خود تکیه داد و شیرین حرکات خود را به عنوان عضوی پذیرفت.