کاملا غیر منتظره ، یک عصر بزرگ به پایان رسید ، وعده داد که این پسر آشکارا حوصله. دوستش به دوست دخترش آمد و آنها تمام شب قصد داشتند در مورد مد و دستمال های بی فایده گپ بزنند. او پیشنهاد کرد که کمی غذای آشغال بنوشید ، حداقل تا روز به نوعی متنوع باشد. بریدگان توافق کردند که ، به تدریج ، هنگامی که بطری خشک می شود ، کمی نوشیدند و یک ایده جالب داشتند. در یک زمان ، آنها در حال حاضر در تلاش بودند تا یکدیگر را راضی کنند ، و آنها آن را می خواستند. حالا آنها تصمیم گرفتند که این کار را دوباره انجام دهند ، اما در مقابل چشمان پسری که نتوانسته است درک کند. هنگامی که دو جوجه سکسی با شور و شوق شروع به بوسیدن می کنند ، او به تدریج حیرت می شود ، به تدریج ناامید می شود و از زیبایی آنها اسیر می شود. او همه اینها را با چشمان وسیع دید و سپس با به یاد آوردن خودش ، تصمیم گرفت به چنین بازی های آتشین بپیوندد. روسپیان با خوشحالی از دیدن عضو واقعی چربی ، او را به سمت خود بردند و او شروع به مکیدن کرد. در حالی که یکی از زاغه ها با مکیدن عمیق شخص را سرگرم می کرد ، دیگری با اشتیاق او را می بوسید. اما زمان آن فرا رسیده بود که فرزندان شهوت انگیز خود را بدست آورند ، و اجساد شگفت انگیز خود را بر روی تخت پهن کردند و یک به یک عکس سکسی ترین زن آنها را لعاب کردند و تجملات اضافی خود را در سینه های فعلی ریختند.