هیچ کدام از آنها فکر نمی کردند صبحانه طولانی معلول خماری پایان یابد ... دیروز یک مهمانی طوفانی برگزار شد و همه فقط صبح پراکنده شدند. شوهرش نیز به خدمت اجباری شد و او در یک تخت راحت تنها بود. دوستش در اتاق بعدی خواب بود و دیروز نتوانست به خانه برود. او در حالی که او استحمام می کرد بلند شد و صبحانه را برای دو نفر طبخ کرد. آنها شیرین صحبت می کردند ، هنگامی که او با بی میلی صفحات را برداشت ، و پس از آن ، او نمی تواند به یاد داشته باشید که چگونه این اتفاق رخ داده ، اما او احساسات خود را در آغوش گرفت. چقدر لبهای نگاهش گرم بود! او نتوانست تحمل کند و با یک عکس سکسی زنان کون گنده عرب بوسه برای بوسه پاسخ داد ... پسر همه چیز کوچک را از او بیرون کشید و با یک زبان بازیگوش به سوراخ مرطوب نفوذ کرد. چه سعادتمندی! دیوانه او سر خود را به طور کامل از دست داد ، و بدون شک ساز قدرتمند خود را عمیقاً با لذت فرو برد. کودک زیبا که مثل گذشته در زندگی اش مکیده شده است ، همه چیز به او سوق داده شده است: پشتکار بی امان ، موقعیت خارق العاده و اولین خیانت به همسرش ... او با نیروی وحشتناک شهوت بی نظیر به گربه نرم فعلی خود منفجر شد و او را به اعماق یک بیدمشک صورتی غیر قابل توصیف با توپ ضخیم سوراخ کرد ، کلبه را به ارگاسم خیره کننده تبدیل کرد.