همه چیز آنقدر سریع و غیرمنتظره اتفاق افتاده است که او ، زن کاملاً خانه دار ، حتی وقت لازم برای کشف این موضوع را ندارد. اما او بسیار خوشحال بود که این اتفاق برای این پسر افتاده است. امروز ، برای اولین بار ، او در اتاق خود با او تنها بود ، همه چیز آنقدر عاشقانه بود ... او شروع به بوسیدن چشمان معصوم او کرد و او با دستان قوی خود بدن باریک او را در آغوش گرفت. عیار به راحتی از لبهای نافذش ذوب شد و حتی سعی نکرد با او درگیر شود وقتی که شروع به تحریک کردن او کرد. همه چیز برای او فوق العاده شیرین بود ... او او را به عقب گشود ، بین پاهای دراز خود نشسته ، از هم جدا شد و با زبان محبت سریعش به گربه نرم صورتی فرو رفت. مرغ بلافاصله با خشونت پرید. زبانش خیلی شیرین بود و نمی توانست احساس کند که از بیدمشک کوتاهش دور می شود. سپس پاهای خود را روی شانه های خود انداخت و به آرامی وارد یك ترك تراشیده نرم شد ، یك لحظه او را یخ زد و سپس در چنگ شیرین یك ارگاسم خیره كننده ناپدید شد كه مانند تصاویر سکسی زنان چاق سونامی در ابتدا بدن باریك خود را پوشانده و احساس كاملاً ناآشنایی به او داده است. او او را در همه موقعیت ها بی حد و حصر نگه داشت و او دائماً با خودش اعتراف می کند که دیگر نمی تواند یک روز بدون رابطه جنسی گرم زندگی کند.